ما را به حال خود بگذارید و بگذرید
از خیل رفتگان بشمارید و بگذرید
اکنون که پا به روی دل ما گذاشتید
پس دست بر دلم مگذارید و بگذرید
تا داغ ما کویر دلان تازه تر شود
چون ابری از سراب ببارید و بگذرید
پنهان در آستین شما برق خنجر است
دستی از آستین به در آرید و بگذرید
ما دل به دست هر چه که بادا سپرده ایم
ما را به دست دل بسپارید و بگذرید
با آبروی آب ، چه باک از غبار باد !
نان پاره ای مگر به کف آرید و بگذرید
قيصر امين پور
دل ,آرید ,امين ,پور ,آستین ,، ,به دست ,آرید و ,امين پور ,را به ,ایمما را
درباره این سایت